دولت
کانادا به تاثیر مهاجران بر یکپارچگی اقتصادی این کشور، بسیار اهمیت میدهد. این کشور تمایل دارد تا متقاضیان مهاجرتی را انتخاب کند که شانس بالایی برای پیدا کردن کار در بازار کار کانادا دارند و برای رسیدن به این هدف برنامههای مهاجرتی اقتصادی مختلفی را طراحی کرده است.
نتیجه سالها تحقیق دولت فدرال نشان میدهد که مهاجرانی که در سنین جوانی، با سطح تحصیلات بالا و مهارت قوی در زبان انگلیسی یا فرانسه وارد کانادا میشوند، دارای شانس بالاتری برای موفقیت هستند.
کشور کانادا هر ساله میلیاردها دلار صرف اسکان و حمایت مهاجران تازه وارد میکند و این امر به وضوح نشانگر تعهد بالای کشور کانادا برای حمایت از یکپارچگی اقتصادی است. دولت کانادا با این کار به مهاجران کمک میکند تا شغل پیدا کنند و سطح مهارت خود را در زبان انگلیسی یا فرانسه یا هر دو افزایش دهند.
زمانی که صحبت از ارزیابی عملکرد مهاجران در بازار کار کانادا به میان میآید، بیشتر تمرکز به سمت درآمد مهاجران در مقایسه با درآمد افراد متولد کانادا، معطوف میشود. این امر تا حدی قابل توجیه است اما چنین مقایسهای میتواند کمی گمراهکننده نیز باشد. از طرف دیگر، دولت کانادا تمایل دارد که سطح درآمد مهاجران و مردم متولد کانادا را به سطح یکسان برساند.
چرا نمیتوان از معیار درآمد به عنوان شاخص یکپارچگی اقتصادی کانادا استفاده کرد؟
به سه دلیل استفاده از معیار سطح درآمد به عنوان شاخصی برای ادغام اقتصادی، میتواند گمراهکننده باشد.
اولین دلیل این است که مهاجران معمولا وقتی وارد کانادا میشوند دارای مزیت خاصی برای جذب شدن در بازار کار کانادا نیستند. آنها معمولا بدون شبکه اجتماعی یا حرفهای به کانادا میآیند و برای پیدا کردن کار به مدت زمان قابل توجهی نیاز دارند. مهاجران قبل از اینکه درآمدشان هم سطح شهروندان متولد کانادا شود، باید حداقل ۵ سال سابقه
کار در کانادا کسب کنند.
دلیل دوم این است که بیشتر مهاجران کانادا از طریق برنامههای اقتصادی وارد این کشور نمیشوند بلکه به آنها دلایل اجتماعی و انسان دوستانه نیز در این کشور پذیرفته میشوند. با وجود اینکه ۶۰ درصد مهاجران از طریق برنامههای اقتصادی وارد کانادا میشوند، تنها ۲۵ درصد آنها دارای مهارت مورد قبول برای کار در بازار کار کانادا هستند. یعنی هنگامی که متقاضیان اصلی پس از ارزیابی مهارتشان وارد کانادا میشوند، خانواده خود را نیز به همراهشان به این کشور میآورند و خانواده آنها از نظر مهارت ارزیابی نشدهاند. بنابراین میتوان این طور نتیجه گرفت که کشور کانادا تنها برای رشد اقتصادی خود مهاجران را نمیپذیرد بلکه دلایلی مانند گسترش خانواده و کمک به پناهندگان نیز برای کانادا اهمیت دارند.
دلیل سوم برای استفاده نکردن از معیار درآمد برای ارزیابی شاخص یکپارچگی اقتصادی این است که سطح درآمد به تنهایی نشانگر وضعیت عملکرد اقتصادی مهاجران نیست. متریکهای کارآمد دیگری نیز وجود دارند که دولت کانادا از آنها برای ارزیابی ادغام اقتصادی استفاده میکند.
معیارهای یکپارچگی اقتصادی مهاجران
معیار خرید مسکن
یکی از معیارهایی که برای ارزیابی یکپارچگی اقتصادی استفاده میشود، میزان مشارکت مهاجران در بازار مسکن است. یکی از بزرگترین خریدهای مهاجران و شهروندان کانادا، مسکن است. تحقیقات اداره آمار کانادا نشان میدهد که نرخ مالکیت در میان شهروندان کانادا و مهاجران یکسان است (۶۹ درصد هردو گروه مالک مسکن هستند). میانگین ارزش مسکن در تورنتو و ونکوور برای مهاجران و شهروندان متولد کانادا یکسان است. این امر نشان میدهد که مهاجران اندوختههای مالی و سرمایههای قابل توجهی را به همراه خود به کانادا میآورند که باعث شده سطح قدرت خریدشان در کانادا در حد شهروندان کانادایی، افزایش پیدا کند.
معیار درآمد خانوار
دومین معیار درآمد خانوار است. درآمد یک خانواده کانادایی تقریبا هم سطح درآمد خانوار شهروندان متولد کانادا است. میانگین درآمد خانوار مهاجران در سال ۸۵ هزار دلار است. این در حالی است که میانگین درآمد شهروندان کانادا در سال حدوداً۹۰ هزار دلار است. این امر نشان میدهد که حتی اگر مهاجران به تنهایی درآمد پایینتری نسبت به شهروندان کانادایی داشته باشند، جمع درآمد خانوارشان تقریبا مشابه خانوار شهروند کانادا است و این باعث میشود قدرت خرید هر دو گروه تقریبا در یک سطح قرار بگیرد.
معیار گروه جمعیتی
منصفانهترین راه برای ارزیابی وضعیت مهاجران مقایسه گروه سنی مهاجران کنونی با گروه سنی مهاجران قبلی است. با توجه به اینکه مهاجران دارای مشکلات غیر قابل انکاری در بازار کار کانادا هستند، در حقیقت نمیتوان آنها را با نیروی کار متولد کانادا مقایسه کرد. در عوض، میتوان مهاجران را با گروههای قبلی مهاجران مقایسه کرد و تحقیقات دولت کانادا در طی دهههای اخیر این مسئله را ثابت کرده است.
معیار عملکرد اقتصادی
در نهایت میتوان عملکرد اقتصادی نسل جدید مهاجران را با افراد متولد کانادا مقایسه کرد. این نشان میدهد، در حالی که نسل اول مهاجران، آن گونه که انتظار میرفت عملکرد قوی و قابل توجهی نداشتند اما کودکان آنها نقش بسزایی در یکپارچکی اقتصادی کانادا دارند. البته نباید فراموش کرد که برنامههای مهاجرتی ذاتا ماهیت بلند مدتی دارند.
موفقیت برنامههای مهاجرتی کانادا
بدون شک برای ارتقای سطح عملکرد مهاجران در کانادا، کارهای زیادی میتوان انجام داد. در عین حال، شاخصهای متعددی وجود دارند که نشانگر روند رو به موفقیت مهاجران در این کشور هستند. کانادا همچنان در پی بهبود برنامههای کلاس اقتصادی خود است و سرمایهگذاریهای قابل توجهی را برای ادغام مهاجران در جامعه و حمایت از آنها انجام داده است. این مسئله در کنار این حقیقت که در دهه بعدی، حدود ۹ میلیون کانادایی به سن بازنشستگی میرسند نشان می دهد که عملکرد اقتصادی مهاجران و همینطور درآمد آنها به روند رو به رشد خود ادامه خواهد داد.